دل نوشته بعد ازمردنم سرم راجدا کنید بگذارید روی شانه ام؛ شانه ای که سر میخواست... سری که شانه میخواست، هردو را برسانید به آرزوهایشان...
? کورش :(
موضوع مطلب : بچه ک بودیم . . .
جاده ها خراب بود . . . !
نیمکت مدرسه ها خراب بود . . . !
شیرای آب خراب بود . . . !
زنگای در خونه ها خراب بود . . . !
ولی . . .
آدما سالم بودن . . . دلم برای خودم ، دلم برای دغدغه ها و آرزوهایم ، دلم برای صمیمیت سیال کودکی ام تنگ شده نمی دانم کدام روز در پشت کدام حصار بلند کودکی ام را جا گذاشته ام کسی آن سوی حصار نیست کودکی ام را دوباره ب طرفم پرتاب کند ...؟ موضوع مطلب :
فقط برای خودم هستم...!!!! موضوع مطلب : در ایران باستان، میثره(مهر) خدای( ایزد) نور، پیمان، نظم و راستی بود که پیش از طلوع خورشید ظاهر میشد و دارندة دشتهای فراخ بود. هزار گوش و ده هزار چشم داشت و با گردونهاش از سرزمینهای آریایی میگذشت و همة مردمان و هستی را زیر نظر داشت تا مبادا کسی پیمان بشکند. میثره از قدیمترین ایام در نزد ایرانیان محترم بود و در اوستا و در کتیبههای هخامنشی مکرر از او یاد شده است. یشت دهم منسوب بدوست. زردشت پس از ظهور بسیاری از خدایان آریایی را از مقام خدایی به مقام ایزدی تنزل داد، اما میثره همچنان مقام شامخی داشت و بازش به مقام پرستش ارتقاء دادند، چنانکه در بند دوم مهریشت، اهورامزدا خطاب به زردشت میگوید: من مهر را مانند خود شایستة نیایش آفریدم. همراهی ایزد مهر با خورشید و خدای آسمان( وارونه) سبب شد که بعدها بین مهر و خورشید( فرشتهای که در اوستا فناناپذیر و باشکوه وصف شده) خلط وظیفه شود و هر دو یکی پنداشته شوند اما باید دانست که خورشید درواقع نماد و تجسّم ایزد مهر است و بر همین اساس جشنهای مربوط به خورشید به نوعی به مهر هم منسوباند: مهرگان که در شانزدهم مهرماه برگزار میشد و به نوعی جشن آغاز فصل سرما بود به مهر هم منسوب است؛ یعنی ایزد مهر محافظ نیمة دوم هر ماه و نیمة دوم هر سال است. یلدا که آغاز انقلاب شتوی است و شب تولد خورشید، شب تولد ایزد مهر هم هست، چون پس از این شب است که خورشید با بلندتر شدن روزها بزرگ و بزرگتر میشود. جشن سده هم که در شب دهم بهمن برگزار میشد، معادل آیینی چلّة نوزاد است و افروختن آتش در این شب به معنای گرمکردن و گرم نگهداشتن کودک چهلروزه خورشید است. نوشته ی دکتر اصغر شهبازی موضوع مطلب : پیوندهای روزانه لوگو آمار وبلاگ
|
||